تو مجموعه سابقی که من کار می کردم سیستم ها به هم شبکه بود. به نحو بسیار ابتدایی یک شرفولدر بود و همه از اونجا اطلاعات بر می داشتن و بارگذاری می کردند.
حجم نامه نگاری ها بالا بود. نامه ها باید ارجاع داده میشد و دوستان وقت گذران با بهانه اینکه نامه رو ندیدن کلی کارشکنی می کردند. تا اینکه یه سیستم اتوماسیون اداری راه انداختیم و نامه ها می رفت تو کارتابل و بسیار بسیار اداری شدیم.
ولی بازم نمی شد کار ها رو ارجاع داد و باید همه چی نامه میشد. تا اینکه من ترلو رو کشف کردم. حتمن همه میشناسیدش. ولی از آشنایی من با این اپ یکسال بیشتر نمی گذره. اینو نصب کردیم رو سیستم ها و می فهمیدیم هر کاری به کی ارجاع شده و کی در چه حاله. تجربه من خوب نبود چون تو محیط کار مریض من کسی دوست نداشت بقیه بفهمند چی کار داره می کنه. و زود بلا استفاده شد.
ولی انقدر محیطش برای من جذابیت داشت که الان خودم برای سر و سامان دادن به کارهای شخصی م ازش استفاده می کنم و خیلی ذهنم منظم شده.
کاش شما هم تجربه تون رو در استفاده از این سیستم یا هر سیستم ارتباطی دیگه تو سازمانتون بگید.
زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است
ما که تو سازمانهامون پیچیده ترین راه ارتباط این بود که می گیم فلانی ، اصغر آقا را از تو سالن صداش کن بیاد دفتر .البته سیم کشی سیستم صوتی رو هم انجام داده ایم ولی هنوز نصب نشده .( ببخشید شوخی کردم یک مقداری روحیه ها عوض بشه )
ولی امان از سیستمی که جو کار نکردن در اون فعال باشه ، مدرن ترین سیستمها را هم قرار بدید ، چیزی در نتیجه تغییر نمی کنه .
بزرگترین مشکل سیستم کارمندی همینه. برای وقتت پول میگیری نه تخصصت. هر کی هم بیشتر از زیر کار در بره زرنگ تر و زبل تره!
خیلی نرم افزارها وجود دارن که اینکارو میکنن
مهم ابزار نیست، فرهنگ ادما و سازمان تعیین کننده است
اول باید فرهنگش رو ساخت بعد ابزارش هرچی باشه کار میکنه
خیلی قراردادها و اصول کار در سیستم ها ، تنها به تعهد افراد بستگی داره و پیچیده ترین قراردادها و نرمافزارهای اداری نمیتونه .افرادی که نمیخوان کارکنن یا متعهد باشن را متعهد کنه ..ما در ایران مشکل فرهنگی هم داریم ..البته بیشترتعهدات در شرکتهای دولتی هست .چون بخش خصوصی براحتی نیروی ناکارامد را کنار میزنه
من قبول ندارم که در ایران در این رابطه مشکل فرهنگی داریم. به نظرم چه ایران چه آلمان پرسنل باید به طور منظم منیتور بشن. چون هزینه ها بر اساس نفر ساعت نباید از سود اون کار بالاتر بزنه دیگه! در حقیقت هر سازمان یک تارگت برای زمان انجام هر پروژه، تعداد نفرات که روی اون پروژه کار میکنن، هزینه های متریال که صرف کار میشه و در نهایت فضایی که پروسه انجام پروژه لازم داره ، در نظر میگیره. گذشتن از این مرزها قطعا سود حاصل از کار رو پایین میاره و به قولی دیگه انجام کار نمی ارزه. پس باید سیستم به طور مداوم از مجموعه فید بک بگیره و پروسه رو چک کنه.
وقتی تعهد و علاقه باشه مهم نیست ارتباط چجوریه. موفقترین شرکتی که من توش کار کردم هیج سیستم ارتباطی نبود و همه چیز سنتی و دستی بود ولی خب همه با عشق کار میکردن