سلام به دوستان بلند همت
صبح زودتر از همیشه رسیدم سرکار و خدا را شکر به ترافیک نخوردم. طبق عادت همیشه اول سیستم را روشن کردم و برای خودم یه آبجوش ریختم و مطالب دوستان را خوندم.
بعدش رفتم سراغ طراحی ایده ای که دیروز به ذهنم رسیده بود. نکته جالب در خصوص این طرح این بود که وقتی صورت مسئله مطرح شد همه به اتفاق در جلسه معتقد بودیم که امکان ساخت قالب برای این محصول نیست.
اما مدیرمون اعتقاد داشت که باید راه حلی واسش پیدا کنیم. دو روز اول اصلا واسش وقت نذاشتم و مشغول کارهای دیگه بودم. روز سوم مشغول زدن یه طرح شدم که برآورد اولیه هزینه ساخت اون خیلی بالا بود. نقشه ها و مستندات فنی اون را آماده کردم برای جلسه و دیگه کلا بیخیالش شدم.
دیروز عصر همین طور که مشغول کارهای دیگه بودم یکدفعه به ذهنم رسید که آیا من مسئله را از راه دیگری هم میتونم حل کنم؟
یکم داده های مسئله را جابجا کردم و مسیر حل موضوع را تغییر دادم و به نتایج خوبی رسیدم. فقط امیدوارم تو جلسه فردا تائید بشه.
به قول بزرگی: منابع محدودند، اما خلاقیت ها نامحدود.
همیشه تغییر زاویه دید به موضوع راه حل تازه ای را برای ما به ارمغان میاره.
من گاهی اوقات که یه موضوعی، خیلی سخت به نظرم میرسه، یه کم ازش فاصله میگیرم. مثلا یه هفته اصلا سراغش نمیرم و خودمو درگیرش نمی کنم، فقط گوشه ذهنم نگهش میدارم. بعد یهو یه راه حل خوبی براش به نظرم میرسه و میرم انجامش میدم.
خوبه بعضی وقتا که امکانش هست از اون فضا و موضوع، خودت رو دور کنی، چون احتمالا اینجوری راهکار بهتری براش پیدا می کنی
دقیقا این کار در بیشتر مواقع جواب میده. مخصوصا وقتی به اون موضوع علاقه داشته باشی و برای شما مهم باشه. ضمیر ناخودآگاه ذهن کار خودش را میکنه.
واقعا همیشه اولین راهی که به ذهن آدم میرسه بهترین راه نیست ولی خب اغلب همون رو پیش میگیریم. امیدوارم فردا خبرهای خوبی بشنویم