خب به نظرم اشتباه کردن غیر قابل اجتنابه. یعنی اصلا امکان نداره یه نفر همه کارهاش درست باشه. نحوه برخورد با اشتباه خیلی مهمه. افراد مختلف، متفاوتن تو برخورد با اشتباه.
یادمه یه مبحثی تو درس رفتار سازمانی داشتیم با عنوان تفاوت های فردی که در مورد شخصیت و کار بحث میکرد. اومده بود آدمها رو از نظر منشاء کنترل، به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم کرده بود. بر اساس این تقسیم بندی، کسایی که دارای کنترل درونی هستند، معتقدند می تونن آنچه در اطرافشون می گذره کنترل کنن، و هر آنچه اتفاق میفته در واقع بستگی به کنترل محیط توسط خودشون داره. در مقابل، بیرونی ها، فکر می کنن آنچه براشون اتفاق میفته نتیجه سرنوشت اوناست. طبیعتا برخورد این دو گروه با اشتباه کردن، متفاوته. کسایی که کنترل بیرونی دارن، اصلا نمی پذیرن که اشتباه از جانب خودشون بوده و دنبال هزار تا علت بیرونی هستن، ولی کسایی که کنترل درونی دارن، می پذیرن اشتباه از خودشونه. این شاید در نگاه اول سخت باشه، ولی وقتی پذیرفتی اشتباه از خودته، اونوقته که میشه واسه جبرانش کاری انجام داد. من به گروه اول میگم آدمهای غرغرو که همیشه غر میزنن و همه چی رو گردن در و دیوار میندازن :))
در مورد شخص خودم، میتونم بگم غرغرو نیستم و معمولا می پذیرم که اشتباه از جانب خودم بوده. ترس از شکست هم ندارم. هیچ وقتم نشده به خاطر ترسیدن از چیزی، شروعش نکنم یا سمت موضوعی نرم. حتی معمولا می تونم پیدا کنم دلیل شکست و اشتباهم از کجا هم بوده.
اما یه مشکلی هست، اونم overthinking که دچارشم و باعث میشه توو مواقع اشتباه و شکست، 100 ساعت بهش فکر کنم، خیلی خودمو سرزنش کنم؛ در حدی که مغزم منفجر بشه. اینم بگم با وجود اینکه خیلی منطقی هستم، گاهی احساسی رفتار می کنم و یه چیزایی رو با اینکه میدونم اشتباهه، بازم دنبالشون میرم. چون تا اینجای زندگی، به اکثر چیزایی که دلم خواسته و واقعا دنبالش بودم، رسیدم. حالا انگار این عادت در من نهادینه شده که فقط باید بخوام و برم جلو و حتما میشه اونی که من می خوام.
اکثرا هم موضوعات و راههای سخت رو انتخاب می کنم واسه رسیدن، حتی آدمهای سخت. انگار چیزی یا کسی که دور و بر خودمه و دم دستمه، هیچ چالشی برام ایجاد نمی کنه و برام جذابیت نداره. شاید مثلا بگید این خیلی خوبه، البته درسته، چون خیلی چیزا تو این مسیر یاد میگیرم، ولی فقط خودم می دونم که گاهی اوقات چقدر به خودم سخت میگیرم و چیزایی که میتونه خیلی برام ساده بگذره، به سخت ترین شکل ممکن میبرمش جلو. فکرشو بکنید تو مسیر رسیدن به این چیزای سخت چقدر ممکنه اذیت بشم. حالا اگه آخرش هم شکست بخورم، دیگه وحشتناکه.
آخرین پاسخ های انجمن
-
Kian در شما چه دیدگاهی به برنامه ریزی و مسیر دارید؟
-
فرشید رمضانی در مرحله اول را چگونه دیدید؟ به اندازه ای که توقع داشتید مفید بود؟
-
فرشید رمضانی در شما چه دیدگاهی به برنامه ریزی و مسیر دارید؟
-
نسيم هاشميان در شما چه دیدگاهی به برنامه ریزی و مسیر دارید؟
-
نسيم هاشميان در مرحله اول را چگونه دیدید؟ به اندازه ای که توقع داشتید مفید بود؟
-
نسيم هاشميان در مثالهایی از مشتریان شیفته در ذهن دارید؟
-
نرگس در شما چه دیدگاهی به برنامه ریزی و مسیر دارید؟
-
bahmansh در شما چه دیدگاهی به برنامه ریزی و مسیر دارید؟
-
نرگس در چنانچه پیشنهاد و نظری در جهت بهبود کار دارید میتوانید در این بخش مطرح بفرمایید.
-
فرشید رمضانی در چنانچه پیشنهاد و نظری در جهت بهبود کار دارید میتوانید در این بخش مطرح بفرمایید.
آخرین موضوع های فعال
- شما چه دیدگاهی به برنامه ریزی و مسیر دارید؟
- مرحله اول را چگونه دیدید؟ به اندازه ای که توقع داشتید مفید بود؟
- مثالهایی از مشتریان شیفته در ذهن دارید؟
- چنانچه پیشنهاد و نظری در جهت بهبود کار دارید میتوانید در این بخش مطرح بفرمایید.
- چرا به شجاعت و شهامت کودکی خود نیستیم؟
- شما چه مثالهایی از اثرمرکب به ذهنتون میرسه؟
- فکر میکنید یه آدم موفق باید چه عادتهایی داشته باشه؟
- متن تشکر از مشتری شما چگونه است؟
- چقدر از تغییر میترسید؟ تجربه ای داشته اید؟
- شما چه روزنه و شکافهایی را سراغ دارید که درآمد شما را هدر میدهد؟
محبوبترین موضوعات
آمار انجمن
653
کاربران ثبت نام شده
5
انجمنها
25
تاپیکها
474
پاسخها
39
برچسبهای تاپیک