-
نویسندهنوشتهها
-
-
بهمن ۲۲, ۱۳۹۹ در ۱۱:۰۶ ق٫ظ #231514
تیم خوب اونی نیست که کمک کنه شما با ظناب به ته چاه رفته و به آب برسید، تیم خوب اونیه که وقتی به آب رسیدید شمارا از چاه بالا بکشه 🙂
اولین مواردی که با مرور ارکان پنجگانه بیزینس از ذهنتون گذشت چی بود؟ در این باره ها با هم به گفتگو خواهیم پرداخت.
-
بهمن ۲۲, ۱۳۹۹ در ۲:۱۳ ب٫ظ #231519
سلام
یکی یکی موارد را با ایده خودم مقایسه کردم و چک کردم ببینم کجاها دارم اشتباه می کنم و کجا باید اصلاحات انجام بدم. دیدم تاحدی دارم راهو درست میرم. دیروز با یک نفر برای شراکت صحبت کردم و تو این چندوقت هم روی کارهای حقوقی و ثبت برند هم مطالعه ای داشتم. -
بهمن ۲۲, ۱۳۹۹ در ۵:۱۷ ب٫ظ #231522
داشتم به این فکر میکردم ما تو بخش مالی واقعن ضعیف هستیم و با امدادهای غیبی پیش میریم. یعنی اگر طرف با ما تسویه حساب نکنه ما که یادمون نیست. حسابشو داریم، اما یادمون میره پول طلب کنیم!!!
-
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۶:۲۳ ق٫ظ #231554
اولین موردی که به ذهنم رسید بحث شبکه سازی بود، یه مرور کردم دیدم یه کسب و کاری داشتیم همه چیز اکی دارند اکی تبلیغات درست ولی توسعه پیدا نمیکرد و از یه حدی بیشتر پیش نرفت.حالا میفهمم مشکل شبکه سازی بود چون وقتی خودم نبودم عملا کار فلج میشد و حتی سفارش ها رو هم نمیتونستیم به موقع برسونیم.
-
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۴:۲۰ ب٫ظ #231571
شبکه سازی واقعا اهمیت داره… بیشترین تفاوت بین بیزینس و شغل آزاد را شبکه سازی بوجود میاره و سقف هارا بر میداره برای پیشرفت.
-
-
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۶:۴۴ ق٫ظ #231555
وضعیت فروش وارتباطات بود، چیزی که تفاوت خیلی فاحش داره با خارج از ایران، توی ایران فقط حرف هست که حق با مشتریه ولی عملا مشتری از هیچ حقی برخوردار نیست. تفاوتی که من دیدم توی ایران و خارج از ایران مساله برگردوندن و پس گرفتن کامل پول در صورت فقط “دوست نداشتن محصول” بود که خیلی برام جدید بود، اینکه تو به عنوان مشتری این حق و داری چون خوشت نیومد پس بدی. البته میدونم برای تولید کننده خوشایند نیست و میبینم که مثل یه کابوسه براشون و چقدر فروش روزشونو تحت تاثیر قرار میده، ولی خب تولید کننده این رو هم میدونه که اون مشتری ناراضی که پولشم از دست رفته از تجربه ش حداقل با 5 نفر دیگه صحبت میکنه و خب این میتونه یه دلیل برای از دست رفتن مشتریای بالقوه ش باشه. بخاطر همینه حتی کوچیکترین بیزنسا این براشون یه اصل تعریف شده ست. پشتیبانی و ارتباط با مشتری که شما بهش اشاره کردین (توی ایران شرکتا/برندایی که من دیدم) همه ش در حد تئوری بوده. خب یه دلیل اینه که ما توی ایران فکر نمیکنیم که بیزنس یه علمه و باید یاد بگیریمیش و خب نتیجه ش هم که مشخصه!
-
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۴:۱۸ ب٫ظ #231570
و البته که باید ااینم بهش اضافه کنیم که متاسفانه همونطور که همه شنیدیم جعان سوم در مغز و افکار یکسری آدمها هست و فرقی نمیکنه که در کجا زندگی کنند. یکی از دوستانم که در سوئد فروشگاه موبایل داره بزرگترین مشکلش اینه که برخی از مهاجرین از کشورهای مختلف، میان و محصولی میخرن و یکی دو هفته ای استفاده میکنند بعد بر میگردونن و یه بهونه بیخودی هم میارن. میگفت محاسبه کردم اینها نصف سود منو از بین میبرند..
-
بهمن ۲۴, ۱۳۹۹ در ۳:۴۱ ق٫ظ #231601
بله درست میگید آدم ناتو همیشه و همه جا هست، بیشتر مطلب مد نظرم این بود که تجربه ای که مشتری میتونه از هر خرید داشته باشه تعیین کننده خیلی رفتارای بعدی خریداش هست.
-
-
-
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۴:۴۶ ب٫ظ #231573
شبکه سازی ، به نظرم سخت ترین کار در ایران شبکه سازی است ، هم در استخدام و پیدا کردن کسانی که برای مجموعه مفید باشند و هم اینکه چگونه آنها را مدیریت کنیم و اداره کنیم .
من در دوبی دیدم که کارفرماها عمدتا” از نیروهای پاکستانی و هندی و آسیای جنوب شرق استفاده می کنن ، برایم این سوال مطرح شد که فارغ از مسائل سیاسی فی مابین ، چه دلیلی دارد که ایرانی ها به عنوان نیروی کار استخدام نمی شوند ( البته نیروی کار ساده و نیمه ماهر ) یعنی حتی راننده سفارت را ترجیح می دهند هندی یا پاکستانی باشد ، نه یک جنوبی . با چند مورد مشورت فهمیدم کارگر هندی کاری ندارد کارفرما چقدر درآمد دارد ، از کجا پول می آورد ، چقدر سود می کند و آیا می شود من هم مثل او مغازه بزنم ، شرکت راه اندازی کنم و ……
متاسفانه در ایران تا به نیروی کار فعال آموزش می دهی و آماده می شود برای سوددهی و راندمان بیشتر ، یا خودش یا اطرافیانش هوس می کنند که مثل شما شرکت و بیزینس راه اندازی کنند و خودشان کارفرما بشوند ، حال اینکه آنها از کوه یخ بیزینس ، فقط قسمت فوقانی آن را دیده اند و به قول معروف از فوت کوزه گری خبر ندارند ، هم سرمایه انسانی بیزینس ما را از بین می برند و هم خودشان را به دردسر می اندازند ، اگر هم موفق شوند که بازار را خراب می کنند .البته برای جلوگیری از این اتفاق کارفرما هم اقداماتی می کند ، مانند به کار گیری نفرات بیشتر و همتراز و تقسیم مهارت متمم بین چند عامل ولی در آخر دود این ماجرا به چشم دو طرف می رود هم به چشم نیروی استخدام شده که مجبور است حقوق خود را با افراد دیگر تقسیم کند و اطمینان شغلی پایین تری داشته باشد و هم به چشم کارفرما که مجبور است هزینه بیشتری کند و از نقطه کارائی دور شود .
امیدوارم بتوانیم نقشه خوبی برای این شبکه سازی و بکارگیری نیروهای کاری ایجاد کنیم . -
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۸:۴۱ ب٫ظ #231584
من تو یه شرکت نو پایی کار میکردم که دقیقا این موارد رو به چشم خودم به عنوان یک کارمند از صفر قضیه دیدم. صاحب شرکت بعد 20سال کارمندی که اتفاقا کارمند خوبی هم بود با توجه به فرمایش شما در متن که کارمند خوب لزوما کارفرمای خوبی نمیشه بود. مسائل حقوقی و مالی شرکت رو هم خودشون پیش میبردن و حتی من به عنوان کارشناس شرکت برای کمک بهشون دخیل در امور مالیاتی و بیمه شده بودم ولی در نهایت چیزی جز جریمه و نا آگاهی به قوانین براشون نموند. بارها میگفتم کسی رو بیارید سرش بشه به مشکل نخورید ولی توجه نمیکردن به خاطر صرفه جویی در هزینه ها. چون اول کاری تونسته بودن پروژه کشوری بگیرن به پشتوانه سابقه ی خوبشون در کارمندی موارد دیگه رو رعایت نمیکردن و خب من عاقبت رو دیدم و متاسفانه با شکست در کار مواجه شدن.
البته برای من خیلی خوب بود چون تجربه اولم بود در کار کردن همه چی رو از بیخ و بن یادگرفتم ولی نبود شبکه سازی درست به من کارمند نو پا هم فشار میاورد که همه چیو خودم یاد بگیرم و بالاسری نداشتم کمکم کنه. فکر میکنم این مشکل هم برمیگرده به پایه شبکه سازی و تشکیل تیم درست -
بهمن ۲۴, ۱۳۹۹ در ۵:۱۳ ق٫ظ #231602
خب من مرور کردم دیدم خدا رو شکر بیشتر قسمت های این ارکان رو داریم و فقط در بخش سیستم سازی مقاومت عجیبی از طرف برادرم بوده تا حالا
گاهی فکر میکنم اون به درد شغل آزاد میخورده تا شرکت ولی خب من دارم با همه قوا سیستم سازی رو هم پیش میبرم
خدا رو شکر تخصص های فنی رو که داریم، و خودم و برادرم هم فروشنده های نسبتاً خوبی شدیم. به خصوص ایشون
خدا رو شکر همسرم هم که مدیرمالی بسیار توانایی بود که با چندین شرکت کار میکرد و میکنه رو داریم که اگر نبود واقعاً بیچاره بودیم.
از این اراکان بیشترین ضعف تو سیستم سازی هست و بعد خب باید بقیه رو هم وقتی سیستم سازی رو روال افتاد با هم قوی و قوی تر کنیم. -
بهمن ۲۴, ۱۳۹۹ در ۹:۳۱ ق٫ظ #231606
برای من مثالهایی تو هر کدومش به ذهنم رسید.
مثلا در مورد ایده به کار خودم فکر کردم و اینکه ایده و ایدههایی که داشتیم و داریم چه قدر واقعی هست یا جای رشد داره.
در مورد موارد قانونی و حقوقی همیشه نگرانی داشتم و این مدت دارم میبینم که چه قدر بندهایی که تو قرارداد میاد، مستند کردن تحویل فاز، بحث مالیات اهمیت داره.
در مورد ساختن شبکه و سیستم هم تجربه ای که از شبکه سازی داشتم همون ایده ای بود که برای کار با مشتری ها مطرح کردم و به نظرم توش به کامیونیتی ای که میاد سمتمون توجه نکرده بودم. البته من زیاد فرق شبکه سازی و مورد بعدی رو متوجه نشدم. یعنی فکر میکردم شبکه سازی همون تبلیغات، فروش و ارتباطات هست، در مورد تفاوتش بیشتر توضیح میدید؟-
بهمن ۲۴, ۱۳۹۹ در ۳:۳۴ ب٫ظ #231612
مرسی از جزییاتی که گفتید.
خب اون شبکه ارتباطات و فروش هست، ولی مثلا سیستم تهیه مواد اولیه و تولید، سیستمهای انجام و تقسیم وظایف، تیم پشتیبانی و خدمات و … همگی میتونند بسته به نوع فعالیت به شکل اتوماتیک در بیان. ساده ترین مثالش خمین فروشگاه آنلاین هست مثلا نسبت به 30 سال پیش. یک سیستم فروش هست، طرف وارد میشه همه محصولات را میبینه( قبلا اونایی که تو ویترین مغازه بودو فقط میدید) توضیحات را کامل میخونه ( قیبا هی لایدمیپرسید یه یگ کارمند توضیح میداد) سفارش میده ( قبلا فقط ساعاتی که فروشگاه باز بود میتونست سفارش بده) و …
پس یک فروشگاه آنلاین میشه کسب و کار و بیزینس و میتونه شمارا ثروتمند کنه ولی یک مغازه میشه شغل آزاد..
فروشگاه آنلاین به سرعت میتونه رشد کنه به تحاظ جغرافیایی و محصولات و … ولی مغازه خیر. همه اینها به این دلیل هست که یک فروشگاه آنلاین یک سیستم هست.
-
-
بهمن ۲۶, ۱۳۹۹ در ۵:۲۷ ب٫ظ #231716
با مرور مطالب این قسمت، از اونجا که چند روز اخیر با یکی از دوستانم که یه استارتاپ توو حوزه فینتک داره، در ارتباط بودم، دیدم مهمترین چالشی که براش مطرحه، بحث موارد قانونی و حقوقیه. چون اینا یه ایده و محصول خوب دارن، نسبتا تیم خوبی رو هم جمع کردن، واسه امور مالی پلان مناسبی دارن، تبلیغات و فروش هم البته هنوز چون خیلی ابتدای کار هستن، چندان پیش نرفتن توش. اما امان از موارد قانونی و حقوقی.
واقعا موارد قانونی، مجوزها و گیر و گورهایی که توو این زمینه سر راهشون وجود داره، اونقدر عجیب و نفس گیره که من اصلا باورم نمیشد. یعنی برای دونه به دونه کارهایی که می خوان انجام بدن، باید از 10 تا نهاد مجوز بگیرن. جوری که من حس کردم انگار سیستم این مملکت (البته اگه بشه اسمش رو سیستم گذاشت!) جوری چیده شده که فقط دنبال اینن ببینن یه نفر یه گوشه ای می خواد یه کار مفید انجام بده، از در و دیوار بریزن تا جلوشو بگیرن!!!
حالا نمی دونم توو همه فیلدها همین داستانا وجود داره، یا این قوانین سخت و دست و پاگیر برای بیزینس های فعال توو حوزه مالی بیشتر از جاهای دیگه ست. -
بهمن ۲۷, ۱۳۹۹ در ۱۱:۰۰ ق٫ظ #231742
مسایئل مالی+حقوقی
مثلا نحوه ی قیمتگذاری روی سهام شرکت و حالت های مختلف تقسیم سهام و بعدش تخصیص سود
-
-
نویسندهنوشتهها
شما برای پاسخ به این تاپیک باید وارد شوید.