برچسب: فرشید رمضانی

در بین فیسبوک، توئیتر، لیندکداین، گوگل +، پینترست، وبلاگ شخصی شما و تمامی سایتهای دیگری که شما به آنها دسترسی دارید، چگونه می خواهید اینستاگرام را هم در استراتژی رسانه های اجتماعی خود بگنجانید؟

قرار دادن نقاط قیمتی بیشتر برای پیشنهاد ارائه شده یکی از بهترین استراتژی های قیمت گذاری در بازاریابی است. قیمت هرگز بیانگر یک ارزش مطلق نیست، همیشه نسبی بوده و بستگی به درک ادراک کننده دارد.

"بدست آوردن یک مشتری جدید 5 برابر بیشتر از حفظ و نگهداری یک مشتری قدیمی هزینه در بر دارد." این جمله یکی از معروفترین و شناخته شده ترین نقل قولها در بین بازاریابان می باشد، و البته دلیلی هم برای آن وجود دارد. برای افزایش دادن درآمد خالص خود بجای پیگیری مشتریان جدید، همیشه به دنبال افزایش میزان فروش به مشتریان فعلی خود باشید.

شاید مهمترین دارایی که شما در فیسبوک از آن برخوردار هستید همان تصویر پس زمینه یا تایم لاین کاور شما باشد. و یک خبر خوب در این رابطه اینکه شما نیازی ندارید برای جذاب، گیرا و آموزنده ساختن آن هزینه زیادی صرف کنید.

دیجیتال برای بازاریابان چه معنایی دارد. آیا تنها راهی دیگر برای بالا بردن شدت پیام رسانی است؟ آیا راهی برای رساندن تعداد پیغام های بیشتر به کاربران و با سرعت بیشتر است؟ متاسفانه برای بسیاری از بازاریابان، پاسخ به این سوالها "آری" است. و زمانی که بازاریابان دیجیتال را تنها به عنوان روشی برای بالا بردن و گسترش پیام رسانی می بینند، بزرگترین منفعتی که برایشان فراهم می کند را از دست می دهد – و آن همان درگیر شدن مخاطب است.

اکثر استارت آپ ها و تعدادی از کسب و کارها بدنبال استفاده از یک زیرساخت جدید و کاملا متفاوت به عنوان یک مدل جدید کسب و کار هستند: و آن فروش محصول خود پیش از وجود خارجی آن است.

برخی از نویسندگان پیش از این اقدام به توصیف نقش نمونه اولیه یک محصول در داستان گویی در رابطه با فروش محصول کرده اند. ارسطو که مسلما اولین منتقد تاریخ، شناخته شده است، ساختار کمدی و تراژدی را شرح داده و همچنان به عنوان مهمترین منبع برای فهم چگونگی کارکرد داستان در اذهان ما باقی خواهد ماند.

این ویژگی جدید به کاربران اجازه می دهد تا تصویری را به گروهی از افراد ارسال کنند. آیا این به یکی از بخش های زیر مجموعه فیسبوک اجازه می دهد تا با رقیب خود در زمینه اشتراک گذاری تصویر به رقابت بپردازد؟

زمانی که من برای اولین بار به عنوان یک بازاریاب درباره ایده ترکیب کردن روانشناسی و بازاریابی با یکدیگر برای دست یافتن به مصرف کنندگان در سطحی عمیق تر آشنا شدم، عاشق آن شدم، چرا که در این رویکرد به دنبال ارضاء احساسی هستیم که مصرف کننده در خود دارد و نه لزوما ارضای نیازهای مستقیم وی.

گفته شده که گربه ها 9 جان دارند، اما یک برند چند جان دارد؟ به نظر می رسد پاسخ این باشد که برند مطمئنا بیش از یک جان دارد.

این شیوه از بازاریابی باید بصورتی انجام شود که موجب کمترین میزان از درگیری ذهنی باشد: احتمال اینکه مصرف کنندگان یک پیام متنی را به نسبت یک ایمیل باز کنند بسیار بیشتر است. اما بازاریابی با موبایل برای موفقیت آمیز بودن نیاز به استراتژی دارد.