مذاکره و متقاعد کردن دیگران

حقوق درخواستی شما چقدره؟ سئوال چالشی مذاکره و مصاحبه استخدامی – مذاکره 24

  • حقوق درخواستی در مصاحبه کاری – توی این نمی‌دونم شاید بیست و هفت هشت سالی که فعالیت دارم و خوب به طبع، برای استخدام خیلی وقتا به شکل‌های مختلف آگهی دادیم و دوستان خیلی زیادی مراجعه کردند. فقط خدا میدونه آدم چه تجاربی به دست میاره چه چیزهایی می‌بینه چه آدم‌هایی رو باهاشون آشنا میشه با چه طرز فکرهایی، چطور از پس مصاحبه‌ها برمیان یا نمیان چه چیزایی رو مطرح میکنن و به چه شکلی سعی میکنن مزیت‌ها رو عنوان کنند یا حتی شرکت را گاهی به چالش بکشند.

    خیلی خاطره های جالبی واقعا برای خود من و تجربه های خیلی ارزشمندی برای خود من داشته این مصاحبه‌های کاری واقعا از خیلی هاشون یاد گرفتم. با خیلی هاشون بعدها افتخار همکاری داشتم و خیلی اتفاقات باور کنید عجیب و غریب.

    ولی به نظر من بلا استثنا تو هر مصاحبه استخدامی و کاری یک جایی همیشه چالش داره و اون وقتیه که صحبت میخواد درباره حقوق باشد.

    من در زمینه این تجربه ها خیلی باهاتون صحبت خواهم کرد. از رزومه فرستادن، از مراجعه کردن، از پیگیری کردن، از چطوری مذاکره کردن و هزار تا چیز دیگه که البته امیدوارم برای هر دو طرف مفید باشه هم برای کارفرماها و هم برای متقاضیان استخدام. ولی این پادکست رو اختصاص دادم به،سوال چالش برانگیز حقوق درخواستیتون چقدره؟

    امروز میدونم که احتمالا یک مقداری هم طولانی تر شه صحبتمون به نسبت روزهای قبل، ولی سعی میکنم که به این مسئله بپردازم و حداقل اون مسائل کلی و اصلیشو صحبت کنم.

    به کانال لیدرمارکتر گوش میکنید من فرشید هستم. سعی میکنم تجربه های خودم را در زمینه مذاکره، فروش،بازاریابی، روابط عمومی و شخصی و اینجور اتفاقات هر روز توی این پلی لیست براتون قرار بدم چه بسا که همون روز هم به کارتون بیاد. ضمن اینکه شنیدن مقدمه را هم به دوستانی که هنوز گوش نکردن توصیه میکنم. چون کمک میکنه به این که از این پادکست های کوتاه تر، احتمالا بهره بیشتری ببریم.

    حقوق درخواستی شما چقدره؟ سئوال چالشی مذاکره و مصاحبه استخدامی - مذاکره 24

    حقوق درخواستی شما چقدره؟ سئوال چالشی مذاکره و مصاحبه استخدامی – مذاکره 24

    همه چیز داره خوب پیش میره. مدیر اون شرکت داره رزومه شما را میبینه یه لبخندی هم میزنه. شما شرکت برانداز میکنید میبینید خب انگار که اوضاع احوالش خوبه. تا اونجایی که میرسه به این بخش که یا شما باید از اون مدیر بپرسید که خوب آقای مدیر، برای این پوزیشن کاری، برای این تخصص، برای این استخدام کاری شما چقدر حقوق در نظر گرفتید؟ و یا اون مدیر ناشی بپرسه که حقوق درخواستی شما چقدره؟ میگم مدیر ناشی، برای اینکه این جمله مصاحبه کاری رو به یک مزایده تبدیل میکنه. به هیچ عنوان مصاحبه کاری و مصاحبه استخدامی مزایده نیست که من حقوق های درخواستی آدما رو بشنوم بعد ببینم کدومشون کمتر میخواد و اون رو استخدام کنم.

    یک مدیر وقتی می‌خواد استخدام کنه باید بدونه که به چه شخصی نیاز داره. این شخص باید چه کارهایی براش انجام بده. در ازای این کارها چه سودی و چه فوایدی عاید شرکت میشه و براش چقدر مقرون به صرفه و درست و منطقی هست که پرداخت کنه. در اون صورت خیلی دید بهتری پیدا می‌کنه به کسی که میخواد استخدامش کنه. خب، تقریبا الان از همین جا بعضی از زوایای این قضیه روشن میشه.

    بذارید قبلش تکلیفمونو با عبارت مصاحبه کاری و استخدامی روشن کنیم. خیلی وقتا احتمال داره که یک شخصی به هر دلیلی دلش بخواد فقط کار کنه. مثلا میخواد تو محیط اجتماعی باشه و یاد بگیره کار کردن را. می‌خواد سرش گرم باشه حتی نیاز مالی نداره. یا نه در یک تخصصی تازه کارهست خودش میدونه که بی تجربه است، کم تجربه است و میخواد فقط یه جایی مشغول به کار شه تا تجربه پیدا کنه. حالا اسمشو هرچی هم میشه گذاشت کارآموزی یا هر چیزی. و اینم درک می‌کنم که شاید یک نفر نیاز مالی داشته باشه و بگه عیبی نداره حالا با هر حقوقی، با هر شکلی، به هر ترتیبی که شده من یه جایی استخدام شم فعلا اموراتم بگذره تا بعد ببینم که چه کارهایی میتونم بکنم.

    از اون طرف هم ما شرکت‌هایی داریم که خیلی به این قضایا و به این زوایا نگاه نمی‌کنند. یک نفر میخواد که این کار را انجام بده این حقوق ثابت هم میگیره کمترین مقدار هم بگیره و خب امورات اون شرکت هم بگذره. ما منظورمون از مصاحبه کاری معمولا اینها نیست معمولا این اتفاقات نیست. وقتی هستش که یک شرکت جا افتاده روی روال در حال کار نیاز به یک نیروی انسانی و یک متخصص داره. و از اون طرف هم یک متخصص که کارشو بلده حتی قبلا کار کرده، رزومه کاری داره، شرایط کار رو میدونه، حالا میخواد توی این شرکت استخدام بشه.

    بیشتر صحبت ما در این مورد هست. موارد خاص و استثنا و اینجور موارد رو فعلاً در نظر نمیگیریم. هرچند که برای اون دوستان هم میتونه نکات مفیدی داشته باشه. ولی ما منظورمون از مصاحبه کاری این مورد نرمال و آخر هست.

    برای اینکه بتونید یک رنج حقوق بدست بیاریم. باید سه وجه رو در نظر بگیرید. یک مصاحبه استخدامی سه وجه ثابت دارد. یکی شما هستین، یکی شرکت هست و یکی ارزشی که هر طرف میتونه به طرف مقابل اضافه کنه. هر سه اینها در تعیین حقوق و دستمزد شما دخیله.

    یعنی چطوری؟ شما وقتی میخواهید به شرکت مراجعه کنید برای یک پوزیشن کاری، بایدبدونید شخصی با تخصص شما به طور معمول چقدر درآمد داره چقدر حقوق داره؟ یک حقوق معمول همچین آدمی چقدر هست؟ این رو هم می‌تونید از کسانی که سابقه بیشتری از شما دارند مشغول کار هستند بپرسین که البته یه مقداری شکل ناخوشایندش هست چون معمولاً ما دوست نداریم کسی ازمون راجع به حقوق و اینها بپرسه مگر اینکه دوست نزدیکتون باشه. یا می‌تونید در جاهای عمومی مطرحش کنید. در شبکه‌های اجتماعی مثل لینکدین، مثل حالا اینستاگرام، توییتر مطرحش کنید که اگر کسی دلش خواست جواب بده. که یک نفر با پوزیشن کاری شما چقدر حقوق نرمالش هست؟

    همینطور باید یک ارزیابی هم از طرف مقابلتون داشته باشین. خب این شرکت که دارم میرن چه شرکتیه، در چه بنیه ای هست؟ در چه شرایطی هست/ چه تجاربی داره؟ چه سابقه‌ای داره؟ و اینها رو قبل از مراجعه به استخدام تا یک حد و حدودی باهاش آشنا بشید.

    از اون طرف شرکت هم حق داره که درباره شما یک چیزهایی بدونه. ولی چون شما رو نمیشناسه و اولین برخوردها هست وقتی مراجعه میکنید معرفی و ارزیابی اولیه شما از طریق رزومه‌تون یا از طریق اون فرمی که پر میکنید یا اطلاعاتی که به صورت شفاهی میدید به دست میاد. پس اون شرکت هم این حق رو داره که رزومه شما رو ببینه صحبت های شما را بشنوه و ببینه آیا شما در اون لِوِلی که اون شرکت نیاز داره هستید یا نه؟

    وجه سوم ارزشی هست که هر دو طرف به همدیگه میدن. یعنی شما میدونید که این شرکت یک سری مزایایی داره یک سری محاسنی داره که میتونه به شما ارزش افزوده بده. مثلا تجربه بهتری به دست بیارید. تجربه بین المللی به دست بیارید محیط خیلی خوبی داره به آموزش خیلی اهمیت میده و به تخصص و شایسته بودن خیلی اهمیت میده. شاید بپذیرید که یک بخشی از حقوقتون رو در نظر نگیرید در عوض از این مزایا استفاده کنید. ارزش هایی که اون شرکت به شما اضافه میکنهو

    یا از اون طرف، شرکت میتونه ببینه که با اینکه رنج حقوقی معمول و متوسطش از اون چیزی که شما در نظر دارید یا شما ارزششو دارید کمتره. ولی شما میتونید با فعالیت بهتر با تخصص‌های بیشتری که دارید با مهارت و رزومه خوبی که دارین. بیشتر از اون چیزی که شرکت در نظرش هست به شرکت ارزش اضافه کنید. پس اون هم میتونه یه جاهایی حقوق بیشتری برای شما در نظر بگیره.

    خوب با این توضیحات بیاییم وارد گود شیم. من اعلام نیاز کردم، آگهی کردم یا به هر شکل دیگه ای. گفتم شرکت من به یک خانم گرافیست نیاز داره. شما خانم گرافیست هستید. پرس و جو کردی و یک حد و حدودی دستت هست. و میدونی که مثلا حقوق یک خانم گرافیست که فول تایم مثلا روزی ۸ ساعت کار کنه فرض بگیریم مثلا ده میلیون تومان. حالا همینجوری وارد شرکت میشیم با همدیگه صحبت هامونو میکنیم. من رزومه شما را میبینم شما اگر سوالی دارید از من میپرسی، با وظایف خودت آشنا میشی باید چیکار کنی کی بیای، کی بری و…

    می‌رسیم سر بحث حقوق. من به شما میگم که خانم من برای این پوزیشن، برای این اتفاق و برای یک خانم گرافیست ماهیانه ۸ میلیون تومان در نظر گرفتم که پرداخت کنم. شما یک بررسی می‌کنید. میانگین حقوق، تقریبا با پرس و جوهای شما ۱۰ میلیون تومان است. نگاه میکنید میبینید خوب محیط شرکت اوکیه. بچه ها دارن خوب به کارشون می‌رسن. تحقیق کردید ومیدونید این شرکت معروفیه مشتری های خوبی داره. رزومه خوبی براتون به وجود میاد. میتونید اینجوری برداشت کنید که خوب این شرکت به من یک چیزی اضافه میکنه. حالا ماهی یک تومن،دو تومن کمتر رو میتونم تحمل کنم در ازای این ارزش‌هایی که از این شرکت میگیرم.

    یا نگاه میکنید میبینید نه، یه شرکت معمولی آن چنان مطرح نیست. مشتری‌های خاصی نداره فضا حالا ایده آل نیست. حتی شاید بدم نباشه ولی حالا آنچنان ایده آل هم نیست. مثلا با خونه شما هم فاصله داره. هر چیزی که میتونه مثبت یا منفی باشه رو در نظر میگیرید. و خوب با خودتون میگید چرا باید با هشت تومن کار کنم؟ خب وقتی که میانگین حقوق ۱۰ تومنه چرا باید با ۸ تومن کار کنم؟ و اینو مطرحش میکنید. نمیگم که قطعاً میگید نه من کار نمیکنم. ببینید ما داریم وارد یک مذاکره میشیم که بهترین حالتش برد برد هست. ولی هر دو نفر بیشتر منافع خودشون رو در نظر میگیرند مگر اینکه هر دو نفر متقاعد بشن که میشه برد برد انجامش داد.

    پس دعوا نیست. یعنی شما محاسباتتو میکنی تو ذهنت. حقوق را شنیدی. و میگی نه این حقوق برای کسی در لول من که میدونم میانگین حقوق مثلا 10 تومنه،۱۱ تومن،۹ تومنه. و منم خب کارم اینطوریه رزومه ام دیدید نمونه دیدین برای من مقرون به صرفه نیست. هیچ وقت نگید هزینه های من بیشتر از اینه… به من مدیر ربطی نداره. شما شاید دلت بخواد یه جا خونه بگیری ماهی ۲۰ میلیون اجاره بدی، یه جا خونه بگیری ماهی ۵ میلیون اجاره بدی. شاید دلت بخواد هر آخر هفته بری مسافرت شاید نه، میخوای پولتو جمع کنی پس انداز کنی اونها به من مربوط نمیشه. هیچ وقت نگید جای قبلی اینقدر میگرفتم. باشه میگرفتی اون هم به من مربوط نمیشه. جای قبلی یه شرکت دیگه‌ای بوده شما با یک رزومه دیگه ای واردش شدی احتمالا کم تجربه تر یا به هر شکل دیگه ای با شرایط زندگی خاص خودت در اون موقعی که اونجا استخدام شدید.

    الان این یک موقعیت جدیده یک شرکت جدیده و دوتا آدم جدید. پس این رو هم هیچ وقت نگید که من شرکت قبلی اینقدر میگرفتم. اون هم به مدیر مربوط نمیشه. ولی این حق رو دارید کاملا که بگید که من مطالعه کردم و میدونم که بحث حقوق اینطوری نیست اونطوریه این مبالغ معمولا داده میشه و… این کاملا حق شماست که از تخصص خودتون دفاع کنید.

    حالا شما صحبتاتونو کردین احقاق حق کردین از خودتون دفاع کردین. من باید تصمیم مجدد بگیرم. نگاه می‌کنم می‌بینم خب خودتون که آدم موجهی هستین. رزومتون که خیلی خوبه. تجربه کاری دارید. نمونه کاراتونو نگاه می‌کنم می‌بینم خیلی خوبه. یا حداقل از نظر من خیلی خوبه. در سطح شرکت خودم و با خودم فکر می‌کنم که خب اگه این آدم باعث شه که دو تا مشتری ناراضی من به راضی تبدیل بشه، یا در طول سال مثلا پنج،شش بار این اتفاق بیفته من خیلی بیشتر از این دو سه تومن‌ها سود میکنم.

    برای اعتبار خودم خیلی خوبه برای رزومه شرکتم خیلی خوبه در بحث درآمد مالی خیلی خوبه. و خوب میگم که باشه من این دو تومن اضافه تر رو میدم. قصدم و برنامه ریزیم رو هشت تومن بود ولی عیبی نداره. ده تومن پرداخت میکنم و اوکی تشریف ببرید سر کار و یا نه نگاه میکنم میبینم که خوب نمونه کارهاتون معمولیه رزومه آنچنان قوی نداریم و خوب چیز زیادی به شرکت من اضافه نمیشه اتفاق خیلی خاصی نمی افته و بهتون میگم که خب نه من هشت تومن برای این کار در نظر گرفتم. و این مسئله ختم میشه بدون هیچ داستانی.

    چرا میگم بدون هیچ داستانی؟ این رو برادرانه خدمتتون میگم من شده که آگهی استخدام دادم 170- 80 نفر فرم پر کردند. با ۹۰ نفر مصاحبه کردم و مثلا دو نفر رو استخدام کردم. اون مابقی اون هشتاد و خورده‌ای نفر که از گرسنگی نمردن. اونا هم رفتن جای دیگه و چه بسا خیلی بهتر از شرکت من با آدم های خیلی بهتر از من مشغول به کار شدند. این پروسه مذاکره استخدام همینطوره یعنی قرار نیست که ما رو در رو بایستیم و باید درک کنیم که یک مذاکره است. مذاکره ای که قراره به نفع دو طرف باشه. حالا احتمال داره خیلیاتون بگید اون مدیرخیلی کمتره رو انتخاب میکنه نفر پایین تر انتخاب میکنه حقوق پایین تر انتخاب میکنه.

    اول اینکه من ازتون خواهش میکنم که اون پادکست های منو که در رابطه با انتخاب شغل رو گوش کنید لینکشو بالا میزارم و دوم اینکه خانم آقا اصلا با اون مدیر کار نکن با آدمی که فقط و فقط همه انتخابش رو بر مبنای حقوق میزاره اصلا کار نکن. یادآوری میکنم من اولش گفتم که یکی میخواد فقط تجربه اندوزی کنه یکی میخواد فقط گذران کنه اینا همه رو درک میکنم. اینو یادآوری می‌کنم اون جای خودش داره داریم راجع به اون قسمت یک مذاکره نرمال و معمولی صحبت میکنیم.

    آدمی که فقط داره این رو میبینه که حقوق کمتر رو استخدام کنم شما در اونجا نه امنیت روانی داری، نه امنیت شغلی داری نه ثبات کاری داری، هر لحظه جایگاهت متزلزله.همیشه باید منتظر باشی که ازت ایراد بگیرن رو روح و روانت راه برن اعصابتو خورد کنن و نابودت کنن.

    از اون طرف من هم اگر بدونم که کسی فقط به خاطر حقوق بالاتر می‌خواد بیاد پیش من کار کنه. مثلاً حالا من که نه مثلاً دارم میگم. ما همون حقوق معمول و بتونیم بدیم شاهکار کردیم فقط یکی به خاطر حقوق بالاتر میخواد بره یه جا کار کنه اون آدم هم نمیتونه کار کنه. چون اگر جای دیگه و به محض اینکه جای دیگه کاری پیدا کنه با حقوق بالاتر میره اونجا. پس اون هم به درد کارفرما نمیخوره این یک مذاکره برد برد و هر دو طرف باید شرایط همدیگه رو درک کنند و بدونن که هر دو به هم نیاز دارند.

    یعنی اینطوری نیست که چون شما برای استخدام مراجعه کردید فقط شما به شرکت من احتیاج داری که از من حقوق بگیرید نه این اعلام نیاز اول از سمت من بوده یعنی من بیشتر به شما نیاز دارم تا شما به من. هیچ وقت اینطوری فکر نکنید که من این حق دارم که از بین ۱۰ نفر از بین ۱۰۰ نفر یک نفر انتخاب کنم پس شما تو موضع ضعفین. شما هم حق دارید از بین ۱۰۰ تا شرکت دوتا رو انتخاب کنید. شما هم جا برای کار دارید شما هم برای مصاحبه های بعدی وقت دارید. خلاصش اینه که با عزت نفس باید وارد مذاکره بشید. من اینها را همه رو تو اون پادکست های انتخاب شغل گفتم.

    حالا بیایم از اون سمت به قضیه نگاه کنیم. من اون مدیری هستم که از شما میپرسم که، حقوق درخواستی شما چقدره خانوم؟ این سوال خودش یک مغالطه است. یعنی دقیقا استرس رو میندازن به شما و شما همش به این فکر میکنید خدایا الان چی بگم بخاطر ۵۰۰ هزار تومن،یک تومن پایین تر بالاتر نکنه منو رد کنه الان حقوق بالا بگم بلافاصله میگه پاشو برو. حقوق پایین بگم نکنه بیشتر از اینها میخواسته بده من دارم پایین میگم. و توپ رو میندازم تو زمین شما.

    اینجاست که اون اتفاقی که براتون گفتم اون سه وجه شما، شرکت و ارزشی که به همدیگه میدید باید به کارتون بیاد و بتونید حقوق درخواستی‌تان را بگویید. به راحتی بدون من من بدون اینکه اعتماد به نفس خودتون از دست بدید و بدون اینکه خودتون در موضع ضعف ببینید. تحقیقاتتونو کردین میدونید حقوق یک نفر مثل شما مثلا ده میلیون تومانه. باز بررسی هاتونو کردید و میدونید این شرکت براتون یک سری مزایا داره یک سری امکانات داره و یک سری ارزش ها به شما اضافه میکنه.

    هیچ عیبی هم ندارد اگر آنها را به زبان بیاورید. مثلا بگید که ما فاصله منزلمون تا اینجا نسبتا کوتاهه. خودش تو هزینه های رفت و آمد برای من صرفه جویی محسوب میشه. شرکتتون را من دوست دارم اهدافتون با اهداف من یکسانه من میتونم توان بیشتری براتون بذارم با انگیزه بیشتری براتون کار کنم ارزش افزوده بیشتری به کارها بدم شرکت معتبری هستید به رزومه من و به تجارب من کمک می‌کنه.

    من می‌تونم اینجا با ۹ تومن هم کار کنم نظرم ده تومن بود. چون حقوق متعادل که تحقیقات کردم و بررسی کردم ۱۰ تومن هست ولی می‌تونم با یک مقدار کمترش هم به خاطر این مزایایی که داره کار کنم.

    خیلی چیزها همینطوری به مدیر منتقل میشه میفهمه که با یک آدم کار بلد طرف هست. می‌فهمه که این آدم فقط ملاکش پول نیست. میفهمه که این آدم بررسی کرده از حقوق ها خبر داره از شرکت خبر داره. مسائل مهمتری براش در اولویت هست. این برای اون مدیر شرکت خیلی ارزش داره و الی آخر.

    یا برعکس این هست شما طبق بررسی‌هات و طبق توانایی‌های خودت میبینی که این شرکت چیزی بهت اضافه نمیکنه. و یا حتی شما داری به این شرکت ارزش بیشتری میدی میتونی اینطوری بگی. من تحقیقات کردم حقوق میانگین برای این اتفاق و برای همچین پوزیشن کاری بین ۱۰ تا ۱۴ تومن و ۱۳ تومن متغیره.

    اینجا دیگه دقیقا نمیگی ده تومنه… از اونجایی که من احساس میکنم که میتونم به این شرکت کمک کنم نمونه کارهام قابل توجه است. رزومه کاریم قابل توجه است… و لطفا اینا رو بدون هیچ من من و ترس و لرزی بگین. کاملا قاطع و با اعتمادبه نفس، میتونم به این شرکت کمک کنم من حالا میانگین ۱۱ تومن،۱۲ تومن در نظرم هست که، اینجا مشغول به کار بشم. باز مدیر نگاه میکنه. رزومه رو بررسی میکنه. تشخیص میده که آیا شما میتونید این ارزش را به این شرکت اضافه کنید یا نه و تصمیم شو میگیره.

    خیلی بستگی به لحن شما، به اعتماد به نفس شما و البته البته به تعهد کاری شما، اخلاق حرفه ای شما و تخصص شما داره. اگر این اتفاقات رو دارید مطمئن باشید که این شرکت نه بعدی، نه سومی یا چهارمی، جایی که مناسب شماست پیدا میشه و شما اونجا میتونید استخدام شید.

    بنابراین خیلی راحت عدد درخواستی‌تون رو بگین. عددی که پرت نیست عددی که با تحقیق به دست اومده عددی که در جریانش هستید روش فکر کردین بررسی کردین هم اون وجه خودتون رو وجه شرکت را و وجه تبادل ارزش ها بین این دو طرف رو. وقتی که بررسی کردید خیلی راحت میتونید حرفتون رو هم بزنید.

    دهه ۸۰ بود اواخر فکر کنم دهه ۸۰ بود برای واحد فروش و بازاریابی آگهی داده بودم خب خیلی ها مراجعه میکردن.

    یه خانمی اومد. من رزومه اش دیدم.باهم دیگه صحبت کردیم. خوب،متوجه قدرت مذاکره شدم توانایی هاشو درک کردم و فهمیدم که این آدم کارش رو بلده. ولی متاسفانه حقوقی که من توان پرداختش داشتم از حقوق درخواستی ایشون کمتر بود. یعنی از حقوقی که می‌دونستم حقشونه، ولی بهشم گفتم، گفتم توان پرداختش رو ندارم وگرنه خب بله من میدونم که این کار شما جواب میده. ولی خب کار فروش و بازاریابی معمولا اینطوریه که شما دو ماه، سه ماه، چهار ماه باید زحمت بکشی وقت بذارید تا مثلاً ماه چهارم این نتایج برگرده ومن این چهار ماه رو نگرانشم که احتمالاً در توانم نباشه پرداخت کنم.

    این مثال نمیزنم که بگم این کار درسته ها شما این کار کنیدا نه. اینو میگم که بتونم منظورم را از مذاکره برسونم ببینید یک مذاکره است که قراره برد برد بشه و هر دو نفر به همدیگه کمک میکنن تا این اتفاق بیفته. از من پرسید که حداقل حقوق که الان به بچه های واحد فروش میدید چقدره؟ گفتم حقوق معمولا بین ۵۵۰ هزار تومن تا ۶۰۰ هزار تومانه. حالا من دیگه سقف ۶۰۰ هزار تومن اونو میتونم بدم خدمتتون.

    گفت حداکثری که میدید چقدره؟گفتم من به بچه هایی که حالا پورسانت های کمتری میگیرند ولی بیشتر روی حقوق اولیه اصرار دارند تا ۸۵۰ تومن هم میدم. حالا یادآوری کنم که اون سالها این اختلاف های ۱۰۰ تومن، ۲۰۰ تومن خیلی زیاد بود و قابل توجه بود. به من گفتش که من شما رو دورادور میشناسم شرکتتون هم کم و بیش میشناسم و خب دلم میخواد که بیام اینجا کار کنم و دلم خواسته که الان اومدم اینجا دیگه. ولی این حقوق‌تون به نسبت توانایی های من کمه و کلاً هم آدمی نیستم که توی یک مجموعه کمترین و حداقل حقوق رو بگیرم کارمو بلدم براش زحمت کشیدم تخصصمه و این اتفاقات.

    از طرفی شما میگید قدرت پرداخت ندارید نمیگید که نه تو کارت بده و کارت در این سطح نیست. میگید که قدرت پرداخت نداریم. باشه یه قراری با همدیگه می‌ذاریم من با حقوق ۵۵۰ تومن اینجا کار میکنم. سه ماه از شما حقوق نمیگیرم.

    نه اینکه رایگان من بهشون بدهکار میشدم یعنی سه تا ۵۵۰ به ایشان بدهکار میشدم. نظرش اینطوری بود که میگفت بعد از سه ماه دوباره میشینیم یه جلسه میزاریم یا شما از کار من راضی نیستی. من اون سه تا ۵۵۰ تومن میگیرم از شما و خداحافظ شما. یا اینکه راضی هستی. اگر راضی بودی من ۸۵۰ تومن رو میگیرم.

    شما هم تا اون موقع دیگه منو شناختی دیگه میبینی من دارم چه جوری کار میکنم. توانایی‌ها چقدره و اون موقع میتونی بشینی بزنی تو ماشین حساب حتی. ببینید این آدم می ارزه ۸۵۰ تومن یا نه. دوباره مذاکره میکنیم دوباره صحبت میکنیم درباره اش و به این نتیجه میرسیم. ببینید اصلا نمیگم این کار درسته‌ها، سو برداشت نشه دارم میگم اصلا این پیشنهاد میتونست به ذهن من برسه مثلا من بهش بگم که من یه حقوق متوسط میدم مثلا ۶۵۰، ۷۰۰ تومن میدم حالا بعد از دو ماه،سه ماه دوباره با هم صحبت کنیم.

    یعنی میتونست این روند درست مذاکره برد برد از طرف من پیشنهاد بشه منتها من به ذهنم نرسید ایشون گفت. و اصلا همین حرفش به من نشون داد که مذاکره کردن و رسوندن به نتیجه رو بلده. ما توافق کردیم بعد از سه ماه هم ایشون با یه حقوق حالا نمیدونم یادم نیست دقیقاً شاید ۸۲۰ تومن به توافق رسیدیم و الان تا الان داریم با هم کار می‌کنیم. در صورتی که می‌تونست این همکاری خوب اصلا شکل نگیره و چون می‌شنون این پادکست رو حالا امیدوارم که نظر ایشون هم همین باشه. این همکاری خیلی خوب و خیلی قشنگ و دو سر برد و موفقیت آمیز ۱۷،۱۸ سال هم ادامه پیدا نکنه.

    ببخشید بچه ها طولانی شد حرف درباره مصاحبه کاری، درباره استخدام، درباره مذاکراتی در این باره خیلی زیاده من تلاشم را کردم که تا اون حدی که در سوادم و در تجربه‌هام هست باهاتون مطرح کنم و خیلی خیلی باز هم در این باره صحبت خواهیم کرد. درباره بخش‌های مختلف استخدام،در مورد محل کار،شکل کار،اخلاق حرفه ای هم خیلی صحبت خواهیم کرد. فرصت کردید اون پادکست های انتخاب شغل رو هم گوش بفرمایید در همین راستاست و فکر می‌کنم که کمکتون کنه. سلامت باشین قربونتون برم خدانگهدارتون.
    لینک پادکست این موضوع در یوتیوب

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سیزده − 9 =