اگر قیمت شما بسیار پایین باشد، ممکن است مردم آن محصول را بی کیفیت و بی ارزش و در برخی از موارد حتی آشغال در نظر بگیرند. اگر قیمت آن بسیار بالا باشد، ممکن است تصور کنند که موضوع کلاه برداری در میان است.

شما به عنوان یک صاحب کسب و کار در نهایت می توانید از کار توان فرسا و در عمل بی نتیجه از این نقطه به آن نقطه رفتن برای بدست آوردن یک مشتری یا مراجعه کننده چشم پوشی کنید و بجای آن کاری کنید که مشتریان شما خواهان مراجعه به شما باشند.

اگر به محیط های تجاری و بازار مصرفی اطراف خود دقت کنید، متوجه می شوید که برخی از شرکتها بگونه ای بسیار موثر به امر بازاریابی به زنان پرداخته، در حالی برخی دیگر در این زمینه به هیچ موفقیتی دست پیدا نکرده و نمی کنند.

آیا می دانستید که برخوردار بودن از یک برند قدرتمند برای ایجاد کردن فروش ادامه دار و بلند مدت و رشد آن بسیار حیاتی و مهم است؟ شما شاید در رابطه با هویت برند خود زیاد سرمایه گذاری نکرده باشید (یا شاید هم کرده باشید!)، اما به هر روی این بدان معنا نیست که شما دارای یک برند نیستید.

افزودن طنز و شوخی به استراتژی های بازاریابی شما می تواند موجب برجسته و منحصر به فرد شدن برند شما نسبت به بقیه برند ها شود، مخاطبین شما تمایلی بیشتر به اشتراک گذاری تبلیغات شما با دوستان در شبکه های اجتماعی داشته و در نتیجه موجب گسترش ویروسی پیام بازاریابی شما می شود.

تولید محتوای خلاقانه و دانش بنیان که از حمایت و پشتیبانی فکری برخوردار باشد، بهترین روش برای اثبات کردن رهبری، ایجاد روابط پایدار، افزایش میزان دیده شدن و دیدن رشد درآمد می باشد. به هر حال شما این کار را چگونه انجام می دهید تا در نهایت منجر به رسیدن شما به یک نقطه بی بازگشت و کور نشود؟

من در تلاش برای یافتن لغتی مناسب غیر از “انقلاب” برای توصیف چیزی هستم که امروزه با استفاده از تصاویر در بستر آنلاین در حال اتفاق افتادن است. این وضعیت ممکن است تا حدودی اغراق آمیز به نظر به برسد، اما لغت بهتری برای توصیف آن به ذهنم نمی رسد

خریداران اغلب خرید های خود را بر اساس رنگ انجام می دهند. در حقیقت، بر اساس ادعای بخش رنگ گروه بازاریابی یک سازمان حرفه ای برای طراحان رنگ در الکساندریا، ویرجینیا، دلیل 85 درصد از مواردی که یک خریدار اقدام به خرید یک کالا نسبت به یک کالای دیگر می کند، رنگ است.

آنها موجب حسادت و غبطه خوردن هر استراتژیست برندینگی هستند: برندهایی که دارای مجموعه ای از طرفداران و دنبال کنندگان سرسخت هستند. منظورم آن دسته از افرادی است که مدام به تبلیغ پرداخته و بدنبال معرفی این برند با هر کسی هستند که با وی به گونه ای آشنایی دارند.

این موضوعی است که اغلب بازاریابان – – خصوصا بازاریابان در حوزه تجارت الکترونیک – – هر روزه مرتکب آن می شوند. در واقع مطالعه ای توسط موسسه بیمارد در رابطه با قابلیت استفاده داشتن سبد خرید و دروازه پرداخت نشان می دهد که 67.91% از سبدهای خرید بدون اضافه شدن کالایی به آن ترک می شوند.

پیش از این تصور می شد که بازاریابی چند رسانه ای به معنای کسب اطمینان از این موضوع است که تبلیغات شما در تلویزیون، رادیو و رسانه های چاپی به یک شکل و صورت به نظر برسد و یک احساس را منتقل بکند. اکنون، مصرف کنندگان نسب به گذشته از کانالهای ارتباطی بیشتری برای برقراری تعامل با برند شما برخودار هستند، بنابراین ایجاد یک تجربه بازاریابی یکپارچه به معنای قرار داشتن و مرتب بودن هر چیزی می باشد و این موضوع از برخورد اجتماعی گرفته تا جستجو، اتوماسیون تا تجزیه و تحلیل و تبدیل مشتری بالقوه به مشتری نهایی و … را شامل می شود.

هدایت و مدیریت دنیای کسب و کار روی هم رفته کاری بس مشکل و پیچیده است. مطمئنا شما محصولی فوق العاده دارید، اما حالا و با این شرایط شما باید مراجعه کنندگان مختلف را بدست آورید و حتی سخت تر از آن آنها را حفظ کنید. در حقیقت می توان گفت این موضوع همانند حرکت کردن و هدایت کردن یک گروه در میدان مین است. هر مشتری دارای یک شخصیت و انتظارات متفاوت است که نیاز به مدیریت شدن دارد.