1 – توانایی درك اهمیت رویدادها بدون اینكه تحت تاثیر آرا و عقاید اطرافیان خود قرار بگیرد و یا گرفتار پیشداوریهای شخصی شود;
2 – توانایی تصمیمسازی و عمل بیآنكه به دلیل مخاطرات جانبی از مسیر و هدف اصلی منحرف شود;
3 – مسئولیتپذیری یا آمادگی برای رویارویی و مبارزه با مشكلات. این امر با تصمیمگیری و قاطعیت ارتباط بسیار نزدیك دارد، زیرا كسی كه مسئولیت میپذیرد باید از توان لازم برای تصمیمگیری برخوردار باشد تا بتواند تصمیمی بگیرد كه برای منافع سازمان باشد. افزون بر اینكه مدیر باید در برابر پیامدهای تصمیمهای خود مسئولیت بپذیرد …
4 – قدرت سازماندهی. چنانچه مدیر از ابزار كارآمد در جای مناسب خود استفاده كند. بسیاری از مشكلات سازمانی، خود به خود حل خواهدشد;
5 – انسانشناسی یا توان شناخت افرادی كه با او كار میكنند. در پرتو این شناخت است كه رفتار مدیر در برابر كاركنان شكل میگیرد;
6 – انگیزه با اشتیاق و تمایل به انجام كار یا كارهایی كه به او سپرده شده است. چنین مدیری میتواند انگیزه لازم را در كاركنان خود ایجاد كند;
7 – قدرت كاركردن به مدتهای طولانی بدون احساس خستگی. درحقیقت باتوجه به آنچه درمورد انگیزه عنوان میشود بیشتر كاركنان به رفتار مدیر، رفتار خودشان را تغییر میدهند و از مدیر در نحوه كاركردن الگوبرداری میكنند;
8 – اعتماد بهنفس، یعنی قبول اینكه صاحب قدرت است و میتواند با تكیه بر آن مشكلات خود و سازمانش را حل كند بهعبارتی دیگر خودرا بهدرستی میشناسد به تواناییهای خود آگاهی دارد و به همین دلیل میداند و میتواند در برخورد با شرایط متعدد بهدرستی تصمیم بگیرد و در برابر این تصمیم هراسی نداشته باشد;
9 – بلوغ عاطفی یا توان كنترل عواطف و احساسات خود در هر زمانی كه ضرورت داشته باشد. مدیری را دارای بلوغ عاطفی میدانیم كه دقیقاً پس از تجزیهوتحلیل شرایط، احساسات خود را آشكار سازد;
10 – داشتن سعهصدر لازم برای برخورداری از دیدگاه همكاران، بویژه زیردستان. درواقع یكی از صفات پسندیده مدیر آن است كه با افراد صاحبنظر درباره مسایلی كه ضرورت دارد مشورت كند و باتوجه به دیدگاههای معقول آنان تصمیم بگیرد;
11 – قوت تصمیمگیری و قاطعیت حساب شده در كار. قاطعیت به معنای این است كه هرگاه برای مدیر روشن شد انجام یك كار به نفع سازمان است در انجام دادن آن تردیدی به خود راه ندهد;
12 – قضاوت عادلانه درباره زیردستان. مدیر باید پیش قضاوت درباره هریك از كاركنان با شرایط موجود را درنظر بگیرد;
13 – پیشگامی یا برخورداری از قدرت مدیریت. شخصیتی باشد كه در انجام امور پیشقدم شود و با طرح و ارائه ارزشهای جدید، رهبری زیردستان را برای انجام كار برعهده بگیرد;
14 – قدرت هماهنگسازی و توان ایجاد موازنه و همسویی میان فعالیتهای اعضای مختلف سازمان را داشته باشد. بر این اساس نخست باید اطمینان یابد كه زیردستان به سازمان و كار خویش وفادارند تا بتواند در هماهنگ كردن آنان موفق باشد;
15 – برخورداری از ویژگی خلاقیت و كارآفرینی. در ابتدای هر كار و فعالیتی، نوآوری لازمه فعالیت است.
و نهایتاً اینكه چون مدیران وقت و انرژی خود را صرف انجام كارهایی میكنند كه كاركنان آنان نیز میتوانند آن وظایف را انجام دهند. درنتیجه این كار، هزینه انجام كار افزایش و به تبع آن بهرهوری كاهش مییابد لذا تنها راهحل اینگونه مشكلات تفویض اختیار است.