تئاتر و اصطلاحات تئاتر – تئاتر یک هنر نمایشی است که در آن هنرمندان با استفاده از بدن، صدا و اشیاء بیجان به خلق آثار هنری میپردازند. این هنر از واژه یونانی “تئاترون” به معنای “محل تماشا” گرفته شده و به عنوان یک شکل از نمایش، شامل انواع مختلفی مانند نمایش زنده، تئاتر عروسکی، اپرا، و باله میشود.
ویژگیهای تئاتر
- اجزای اصلی: تئاتر به سه عنصر اصلی نیاز دارد: بازیگر، نقش و تماشاگر. این عناصر به همراه عوامل دیگری مانند متن نمایشی، محل نمایش و زمان اجرا، ساختار کلی تئاتر را تشکیل میدهند.
- بیان مسائل اجتماعی: تئاتر وسیلهای برای بیان مشکلات و مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. از طریق داستانها و شخصیتها، تئاتر میتواند انتقادات اجتماعی را به تصویر بکشد و مخاطبان را به تفکر وادارد.
- انواع مختلف: تئاتر شامل انواع مختلفی است که هر کدام ویژگیها و سبکهای خاص خود را دارند. برخی از این انواع عبارتند از:
- تئاتر کلاسیک: شامل آثار معروف یونانی و رومی.
- تئاتر مدرن: شامل آثار معاصر که ممکن است به اشکال جدیدی از روایت پرداخته باشند.
- تئاتر خیابانی: که در فضاهای عمومی اجرا میشود و معمولاً با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار میکند.
- تأثیر بر جامعه: تئاتر میتواند تأثیر عمیقی بر جامعه داشته باشد و به عنوان ابزاری برای آموزش، آگاهیبخشی و تفریح عمل کند. این هنر میتواند به تقویت مهارتهای ارتباطی، همکاری و اعتماد به نفس در افراد کمک کند.
- اجراهای زنده: یکی از ویژگیهای بارز تئاتر، اجرای زنده آن است که باعث میشود هر اجرا منحصر به فرد باشد. بداههپردازیها و تعامل با تماشاگران نیز از جمله ویژگیهای مهم این هنر هستند.
تئاتر یک هنر چندوجهی است که با ترکیب عناصر مختلف، داستانها و احساسات انسانی را به تصویر میکشد. این هنر نه تنها سرگرمی ارائه میدهد بلکه میتواند به عنوان ابزاری برای بیان انتقادات اجتماعی و فرهنگی عمل کند. با توجه به تنوع اشکال و سبکهای آن، تئاتر همچنان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین هنرها در جوامع انسانی باقی مانده است.
اصطلاحات تئاتر
آکتور (actor or actress): هنرپیشه، بازیگر (بازیگر مرد، بازیگر زن)
آمفیتئاتر: محل نشستن تماشاچیان در ردیفهای نیمدایره
آرتیست (artist): هنرمند (معمولاً دارندهٔ نقش اول)
آوانسن: یکی از مهمترین اصطلاحات تئاتری آوانسن هست. بخش جلویی هر صحنه را كه اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یك صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه كه اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیكی با تماشاچی همان آوانسن است.
ویژگیهای آوانسن
- نزدیکی به تماشاگر: آوانسن به دلیل قرارگیری نزدیکتر به تماشاگران، تأثیر بیشتری بر روی درک و احساسات آنها دارد. بازیگران در این بخش میتوانند ارتباط نزدیکتری با مخاطب برقرار کنند.
- نورپردازی: معمولاً این بخش از صحنه با نورهای متمرکز روشن میشود تا توجه تماشاگران را جلب کند و بر روی احساسات و حالات شخصیتها تأکید کند.
- اجزای صحنه: آوانسن ممکن است شامل دکورها، وسایل و دیگر اجزای صحنه باشد که به روایت داستان کمک میکند.
اهمیت آوانسن در تئاتر
آوانسن نه تنها برای نمایش داستان و شخصیتها مهم است، بلکه نقش کلیدی در ایجاد جو و فضای کلی نمایش دارد. طراحی صحیح این بخش میتواند تأثیر عمیقی بر تجربه تماشاگر بگذارد و باعث شود که آنها بیشتر درگیر داستان شوند.
مفهوم آوانسن در تئاتر
آوانسن یکی از مفاهیم کلیدی در طراحی صحنه و اجرای تئاتر است که به ایجاد ارتباط نزدیکتر بین بازیگران و تماشاگران کمک میکند. توجه به جزئیات این بخش میتواند کیفیت کلی نمایش را به طرز چشمگیری افزایش دهد.
افكت: به كلیهی محیطی كه ممكن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افكت گویند و صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیك گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… كه در برخی نمایش ها لازم هستند افکت در تئاتر می گویند.
پروژکتور: نورافکن فیلم
پیس: مفهوم “پیس” در تئاتر به نمایشنامهای اشاره دارد که برای اجرا در نظر گرفته شده است. این اصطلاح از زبان انگلیسی و به معنای “قطعه” یا “مقطع” است و در واقع به متن نوشته شدهای اطلاق میشود که در آن داستان، شخصیتها و دیالوگها طراحی شدهاند تا بر روی صحنه اجرا شوند.
جزئیات بیشتر درباره پیس
- اجزای تشکیلدهنده پیس: یک پیس معمولاً شامل شخصیتها (پرسوناژها)، دیالوگها، و صحنهها است که با هم ترکیب میشوند تا داستان را روایت کنند. این اجزا باید به گونهای طراحی شوند که تماشاگران بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و احساسات مختلفی را تجربه کنند.
- انواع پیس:
- تراژدی: نمایشی با پایان غمانگیز که معمولاً به بررسی موضوعات عمیق انسانی میپردازد.
- کمدی: نمایشی با هدف سرگرمی و خنداندن تماشاگران.
- درام: نمایشی که بر روی احساسات و روابط انسانی تمرکز دارد و ممکن است شامل عناصر تراژیک یا کمدیک باشد.
- نقش پیس در تئاتر: پیس اساس هر نمایشی است و بدون آن، اجرای تئاتر ممکن نیست. کارگردان، بازیگران و سایر اعضای تیم تولید بر اساس متن پیس کار خود را انجام میدهند و تلاش میکنند تا به بهترین شکل ممکن داستان را به تصویر بکشند.
- تاریخچه: استفاده از پیسها به دوران باستان برمیگردد، جایی که نمایشنامهنویسان یونانی مانند آریستوفان و سوفوکل، آثار خود را بر روی صحنه اجرا میکردند. این سنت همچنان ادامه دارد و امروزه هزاران پیس جدید هر ساله نوشته میشود.
- پیس یکی از مفاهیم کلیدی در تئاتر است که به متن نمایش اشاره دارد. این اصطلاح نه تنها برای نویسندگان و کارگردانان بلکه برای تماشاگران نیز اهمیت دارد، زیرا آنها از طریق پیس با داستان و شخصیتها آشنا میشوند. درک درست از مفهوم پیس میتواند به بینش عمیقتری درباره هنر تئاتر کمک کند.
پرسوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما
تراژدی: غمانگیز
دکور: مفهوم دکور در تئاتربه عوامل تزیینی مانند نقاشی، وسیله، اثاث و هر لوازمی که به درک محیط صحنه به تماشاگر تئاتر کمک میکند اطلاق میشود.
درام: نمایش تئاترغمانگیز
دیالوگ: یکی از مهمترین اصطلاحات تئاتر دیالوگ میباشد. كلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش كه معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود. این اصطلاح تئاتری در سینما نیز بسیار استفاده میشود.
مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمههائی كه یك بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد را مونولوگ گویند.
رل: نقش بازیگران در نمایشنامه را رل میگویند.
سانسور: حذف کردن قسمتی از فیلم یا نمایش
سوژه: موضوع فیلم یا داستان
سن: صحنه یا محل نمایش
سکانس: عملیات ممتد و مداوم بدون مکث و توقف
کمدی: نمایشنامه و تئاترخندهآور
چهره پردازی (گریم): آرایش صورت هنرپیشه ها
مفهوم چهرهپردازی (گریم) در تئاتر به هنر و علمی اشاره دارد که به منظور تغییر و بهبود چهره بازیگران برای انتقال بهتر احساسات و شخصیتها در صحنه انجام میشود. این فرآیند شامل استفاده از تکنیکها و مواد مختلف برای ایجاد جلوههای بصری است که به بازیگران کمک میکند تا نقشهای خود را به شکلی مؤثرتر ایفا کنند.
ویژگیهای چهرهپردازی در تئاتر
- تغییر شکل و حالت چهره: چهرهپردازی میتواند شامل تغییرات اساسی در شکل و حالت چهره باشد، مانند پیر کردن یا جوان کردن شخصیت، یا ایجاد زخمها و نقصهای جسمانی. این تغییرات به بازیگر کمک میکند تا با شخصیت خود هماهنگتر شود.
- استفاده از رنگها و مواد: گریمور با استفاده از رنگها، سایهها و مواد مختلف (مانند کرمهای گریم، پودرها و رنگهای مخصوص) به ایجاد عمق و حجم در چهره کمک میکند. این کار باعث میشود که ویژگیهای صورت در نورهای صحنه بهتر نمایان شود.
- توجه به نورپردازی: در تئاتر، نورپردازی نقش بسیار مهمی در چهرهپردازی دارد. نورهای پروژکتوری که بر روی بازیگران تابیده میشود، میتواند جزئیات چهره را تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین گریمور باید با توجه به نوع نورپردازی، گریم مناسب را طراحی کند.
- شخصیتسازی: یکی از اهداف اصلی چهرهپردازی، شخصیتبخشی به بازیگر است. گریمور باید با شناخت دقیق از شخصیت نمایشنامه و ویژگیهای آن، گریم مناسبی طراحی کند که با داستان و احساسات شخصیت همخوانی داشته باشد.
مراحل چهرهپردازی
- تحقیق و مطالعه: قبل از شروع به کار، گریمور باید نمایشنامه را مطالعه کند و با شخصیتها آشنا شود. این آشنایی شامل بررسی نژاد، سن، وضعیت اجتماعی و روانی شخصیتهاست.
- طراحی گریم: پس از شناخت شخصیتها، گریمور طراحی اولیه گریم را انجام میدهد. این طراحی ممکن است شامل نقاشی یا مدلسازی باشد تا ایده کلی شکل بگیرد.
- اجرا: در روز اجرا، گریمور باید با دقت گریم را بر روی صورت بازیگر اعمال کند. این مرحله نیازمند دقت بالا و توجه به جزئیات است تا نتیجه نهایی مطلوب باشد.
- تنظیم مجدد: در طول اجرا، ممکن است نیاز باشد که گریم مجدداً تنظیم شود تا با شرایط مختلف صحنه (مانند تغییر نور) هماهنگ باشد.
- چهرهپردازی در تئاتر یک هنر پیچیده است که نیازمند مهارتهای خاص و دانش عمیق از آناتومی صورت، رنگشناسی و تکنیکهای آرایشی است. این فرآیند نه تنها به زیبایی ظاهری بازیگران کمک میکند بلکه نقش مهمی در انتقال احساسات و شخصیتها به تماشاگران ایفا میکند. با توجه به اهمیت بالای چهرهپردازی در تئاتر، همکاری نزدیک بین کارگردان، بازیگران و گریمور برای دستیابی به بهترین نتیجه ضروری است.
لژ: محل مخصوص و مجزا
ملودرام: فیلم یا نمایشی که آمیختهای از صحنههای تفریحی و غمانگیز است.
میمیك چهره: به حركات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد.
میزانسن: به مجموعه حركاتی كه یك بازیگر به طراحی و دستور كارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
ارسطويي- غيرارسطويي (Aristotelisch / nichtaristotelisch) : واژهي مرکب «ارسطويي-غير ارسطويي» براي نخستينبار توسط برتولت برشت به كار رفت. اين واژه به منظور متمايز ساختن تآتر روايی (حماسي) وي از شكل متداول درام-ارسطويي- به كار گرفته شد! اما از آنجا كه برشت در اين كار كمتر به اصل تئوري ارسطو در تعريف درام، بلكه بيشتر به برداشت متاخرين از تئوري ارسطو توجه كردهبود! اين برداشت به شكلي بسته و محدود از درام، به ويژه درام ناتوراليستي قرن 19، متكي بود.
برشت با توجه به اين نوع برداشت از تئوري درامِ ارسطو، تآتر روايی (حماسي) خود را تعريف ميكند. وي ميخواست در اين تقابل_ ميان تآتر ارسطويي و غير ارسطويي- درامي غيرمتافيزيكي و ماترياليستي، يعني غير ارسطويي، ارائه دهد. تآتري كه در آن تماشاگر را بتوان فعال و منتفد ساخت.
تاتر آماتور-غیرحرفه ایتآتر آماتور (Amateur theater) : انواع تآتري را در برميگيرد كه هنرپيشگي شغل اصلي بازيگران آن نباشد. يعني بازيگران از راه هنرپيشگي معاش خود را تآمين نكنند.
اين نوع تآتر در «تآتر عاشقانه»ي اشراف ريشه دارد. در قرن 19 ميلادي در تركيب جمعيت جامعه و نياز مردم به تفريح و سرگرمي افزايش مييابد. به همين خاطر شماري، به ويژه در شهرها، گروهاي تآتري، تشكيل دادند تا در اوقات فراغت خود بدان مشغول باشند.
تا قرن 20 ميلادي تآتر آماتور در خدمت امور اجتماعي بود. در آنها قبل از همه آثار خندهدار اجرا ميِشد و معمولا اين برنامهها به طور مشترك توسط انجمنهاي تآتر و رقص انجام ميگرفت.
چون اين انجمنها به ندرت خود سالني در اختيار نداشتند، برنامهها در سالن بزرگِِ رستورانها برپا ميِشد.
برخلاف «تآتر مبتدي» سرپرست گروههاي تآتر آماتور به هيچوجه در پي معيارهاي آموزشي و هنري نبود. وي سعي داشت تا از سنت تآتر مردمي و دهقاني بهره گيرد. تآتري كه به مرور زمان عاطفي و خلقي شدهبود. اين نوع تآتر آماتور تا امروز نيز به عمر خود ادامه ميدهد.
امروزه در مجموعهي تآتر آماتور همچنين تآتر مدارس، تآتر پداگوژيک، تآتر بازنشستگان و غيره جاي دارند كه هريك در تداوم كار خويش به نحوي به تآتر حرفهاي سمتوسو ميگيرند. يا به عنوان «تآتر گروه ويژه اجتماعي» ارتقاع مييابند. زيرا اينها توانستهآند به مرور علائق و نيازهاي ويژه گروههايي چون بازنشستگان، زندانيان، بيكاران و امثالهم را عينيت و وضوح بخشند.
اتحاديه تآتر آماتور آلمان (BDAT) توانسته تاكنون 1200 گروه آماتور را به ثبت برساند. همچنين اتحاديه مجلهاي با عنوان «بازي و صحنه» به طور ماهانه انتشار ميدهد. ارائه دورههاي آموزشي براي بازيگران، سرپرست گروهها، برنامهگزاران، همكاران فني و ايجاد تماسهاي بينالمللي گروههاي تآتري آماتور و واسطه شدن در انعقاد قراردادهاي انتشاراتي آثار نمايشي از جمله فعاليتهاي اين مركز است.
نمایشهای ایرانی (شبیه خوانی، نقالی، پرده خوانی و تخته حوضی)
شبیه خوانی یا تعزيه خواني، عبارت از مجسم کردن و نمايش دادن شهادت جانسوز حضرت امام حسین(ع)، و ياران آن بزرگوار يا يکي از حوادث مربوط به واقعه کربلا می باشد. تعزيه و شبيه خواني در ايران ريشه قديمي دارد. شبيه خواني ناطق در دوره ناصرالدين شاه در ايران رونقي بسزا يافت و شبيه خوان هاي زبردستي پيدا شدند.
واژههاي تعزيه
موالف خوان؛ اصطلاحي براي بازيگر تعزيه كه شبيه موافقان و خاندان پيامبر را در ميآورد. عمل اين شخص را موالف خواني ميگويند.
مخالف خوان؛ اصطلاحي براي تعزيه خواني كه شبيه مخالف خاندان و پيروان پيامبر(ص) را در ميآورد. به كار اين شبيه، مخالف خواني ميگويند.
مظلوم خوان؛ اصطلاحي براي شخصي كه در تعزيه شبيه يكي از خاندان امام حسين(ع) را بازي ميكند.
ابوالفضل خوان؛ نسخه خوان تعزيه كه نقش حضرت ابوالفضل(ع) را بازي ميكرد. به بازيگران اين نقش، عباس خوان هم گفته ميشد.
اسباب مجلس؛ وسيلههاي ضروري كه به هر شكل براي اجراي يك تعزيه به كار ميرفت يا در صحنه تعزيه گذاشته ميشد.
اشقيا؛ در تعزيه، بهطور اخص به دشمنان امام حسين(ع) و بهطور كلي به كساني گفته ميشد كه مخالف پيامبر يا امامان و خاندان آنها بودند.
اشقيا خوان؛ كساني كه شبيه اشقيا را درتعزيه، در ميآوردند و نسخه آنها در دست داشتند.
امام خوان؛ نسخه خوان تعزيه كه نقش امام حسين(ع) يا شبيه امامان ديگر را بازي ميكرد.
انبيا خوان؛ كسي كه در تعزيه نسخه انبيا را ميخواند.
بچه خوان؛ جوانان يا كودكان كم سالي كه نقش كودكان همراه امام حسين(ع) را در تعزيه بهعهده داشتند.
تختگاه؛ تختگاه صحنه بازي و اجراي تعزيه بود. اين محل بيشتر در محوطه باز مسجدها و تكيهها(حسينيهها) به شكل گرد يا چهارگوش ساخته ميشد. ارتفاع تختگاه حدود نيم ذرع بود. برگرد همين محل بود كه سواران تاخت ميزدند يا بازيگران بازي ميكردند. محوطه تختگاه محل نشستن تماشاگران بود.
تعزيه؛ مجموعهاي از نمايشهاي مذهبي كه مبتني بر مصيبتهايي است كه بر خاندان پيامبر اسلام وارد شده است.
تعزيه گردان؛ عنوان كسي كه تعزيه زير نظر او برگزار ميشود.
تعزيه گردان نسخههاي تعزيه را تنظيم و جامه و وظيفههاي هر شبيه را معين ميكند. تنظيم صحنه، توزيع نقشها و نسخهها با او است. دستگاههاي موسيقي را ميداند و گاهي نقشي را خودش بازي ميكند و سرانجام اين تعزيه گردان است كه هنگام اجراي تعزيه، با اشاره دست و عصا دستورهاي لازم را به شبيهخوانها و دسته موسيقي ميدهد. معينالبكا، ناظمالبكا و شبيهگردان عنوانهاي ديگر تعزيهگردان است.
تعزيه نامه؛ متن يك تعزيه كه تعزيهگردان تهيه يا جمعآوري ميكند و پيش از آغاز تعزيه به شبيه خوانها ميدهد.
حديث كردن؛ حديث كردن عبارت از خلاصه داستاني است كه تعزيه گردان پيش از آغاز تعزيه شرح ميدهد تا حاضران آماده تماشاي تعزيه بشوند و در پايان حديث هم براي حاضران طلب خير ميكند. حديث كردن جزء نسخه تعزيه نيست.
حر خوان؛ شبيه يا نسخهخوان تعزيه كه نقش موافقها و بهويژه حر را بازي ميكند.
زن خوان؛ اصطلاحي براي پسران جواني كه صداي زير دارند و در تعزيه، شبيه زنان را در ميآورند.
زينب خوان؛ اصطلاحي براي پسر جواني است كه صداي زير دارد و شبيه حضرت زينب(ع) را در تعزيه در ميآورد.
شبيه؛ اصطلاحي براي شخص بازيگر در تعزيه. اگر اين شخص در نقش ويژهاي تسلط داشته باشد به نام شبيه خوانده ميشود؛ مانند شبيه حر، شبيه شمر، شبيه ابوالفضل و… كه بهطور معمول به آنها حر خوان، شمر خوان، ابوالفضل خوان و … ميگويند.
شبيه خوان؛ اصطلاحي براي تعزيه خوان يا بازيگر تعزيه.
شمر خوان؛ اصطلاحي براي بازيگران تعزيه كه نقش اشقيا و بهويژه شمر را بازي ميكنند.
شهادت خواني؛ صحنهاي از تعزيه است كه يك موالف خوان، پيش از رهسپار شدن به جنگ، با آگاهي از شهادت، وصيتهايش را ميكند و سفارشهايش را شرح ميدهد.
عباس خوان؛ اصطلاحي براي بازيگر تعزيه كه بين موالف خوانها، بهويژه نقش حضرت عباس(ع) را بازي ميكند. اصطلاح ديگري براي همين بازيگر ابوالفضل خوان است.
علي اكبر خوان؛ اصطلاحي براي بازيگر تعزيه كه نقش حضرت علي اكبر(ع) و يا جوانان همسال ايشان را بازي ميكند.
قاسم خوان؛ اصطلاحي براي شبيه خوان تعزيه كه شبيه حضرت قاسم فرزند امام حسن(ع) و يا جوانان همسالشان را در ميآورند.
مجلس؛ اصطلاحي براي رويداد كاملي كه در يك تعزيه ميگذرد.
مقتل نويس؛ اصطلاحي است كه براي نويسنده يا گوينده تعزيه نامه به كار ميرود. تعزيه نويس اصطلاح ديگري است به همين معني.
نسخه؛ يك اصطلاح براي دست نوشتهاي كه گفتههاي يك نقش در آن نوشته شده است. نسخه را شبيه يا نسخه خوان در اجراي يك نقش در دست ميگيرد و براي دريافتن نقش به آن مراجعه ميكند. دردست هريك از شبيهها يك نسخه است. شبيه بهطور معمول گفتههاي نقش را از روي نسخه ميخواند. به همين سبب به شبيه، نسخه خوان هم ميگويند. تعزيه نامه، اصطلاح ديگري براي نسخه است.
نعش؛ اصطلاحي براي كسي كه در تعزيه نقش بياهميت و بيسخني را برعهده دارد، يا براي مدت كوتاهي ظاهر ميشود و دوباره كنار ميرود. بنابراين نعش نسخهاي براي خواندن در دست ندارد.
واقعه؛ اصطلاحي براي ماجراي اصلي يك تعزيه. واقعه بهطور اخص شامل مصيبت و شهادت خاندان پيامبر ميشود.
يزيد خوان؛ اصطلاحي براي بازيگر تعزيه كه نقش اشقيا و بهويژه يزيد را بازي ميكند.
نقالی را می توان به دو دوره پیش از اسلام و بعد از آن تقسیم کرد. از نخستین موارد مکتوب اشاره به نقالی، منسوب به گزنفون، تاریخ نگار یونانی سده پنجم پیش از میلاد است که از رواج تصنیف خوانی و قصه گویی در ایران دوره هخامنشیان می نویسد. نقالی به سبکهای متفاوت از جمله : خراسانی، اصفهانی و آذربایجانی اجرا می شود. به طور مثال: در پهنه خراسان بزرگ بیش از 100 داستان برای نقالی وجود دارد که بعضی از آنها در کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان نیز هم اکنون رواج دارد.
پرده خوانی که با نام های پرده داری، پرده برداری و شمایل گردانی نیز معروف است، نوعی نقالی همراه با تصویر است. یعنی گوینده حین تعریف داستان صحنه هایی از آن را هم که به شیوه خاصی ترسیم شده اند، نمایش می دهد. پرده خوانی ترکیبی از “قوالی” ( نقالی همراه با ساز و آواز) و نقاشی مردمی است. پرده، پارچه کرباسی است منقش با حوادث داستان که غالبا مربوط به شاهنامه یا رویدادهای مذهبی ای چون واقعه کربلا می شود.
تخته حوضی به صورت سنتی زبان توده ی مردم درد کشیده و ظلم دیده را دارد که برای برقراری عدالت تلاش می کند. هرگاه یک ستمگر ظلم هایی به قشرهای مختلف مردم روا می دارد این سیاه است که مانع اش می شود، افشایش می کند و او را به مضحکه می کشد و زبان گویای مردم می شود.