بازگشت به کلاس های بازاریابی

  • نگارش با کیفیت محتوا

    محتوا یکی از مهمترین عناصر موجود در بازاریابی محتوا می باشد. بازاریابی محتوا را می توان بطور خلاصه ایجاد و به اشتراک گذاری مطالبی عنوان کرد که مشتریان شما آنها را به معنای واقعی کلمه دوست دارند. از آنجاییکه محتوا چنین نقش بزرگی را بر عهده دارد، همواره حجم بزرگی از آن نیاز بوده و باید تولید شود. همیشه فشار از طرف ضرب الاجل های تعریف شده و … بازاریابان را بر این می دارد تا محتوای خود را خیلی سریع و بدون صرف توجه و دقت کافی و فقط به دلیل به روزرسانی وبلاگ های مقرر شده، تهیه کنند.

    مشکل در اینجا اینست که بازاریابان بیشتر از اینکه بر هدف اصلی از این کار تمرکز داشته باشند، بر ضرب الاجل تعیین شده برای انجام کار تمرکز دارند. از این مسئله می توان با وفادار بودن به طرح کلی و سازماندهی شده که نویسنده برای نوشتن مطالبش تهیه کرده، دوری جست. در زمان نوشتن یک مطلب با کیفیت، بازاریابان ابتدا باید در مورد موضوع مورد نظر به تحقیق بپردازند و ارتباط آن را با مشتریان خود دریابند، پس از آن باید خلاصه ای از آن را تهیه کرده و نقاط حساس و کلیدی آنرا مشخص کنند. پس از این مرحله و پس از اینکه از روی این خلاصه، متن اصلی نگارش شد، بازاریابان باید اقدام به ویرایش متن حاصل کنند و این ویرایش نه تنها باید شامل ویرایش از لحاظ قوانین نگارشی و سبک نگارش باشد، بلکه باید از نظر هدف و تطابق کلی با استراتژی کلان تدوین شده برای کمپین هم مورد ویرایش قرار گیرد.

    بازاریابی محتوا

    تجزیه و تحلیل اطلاعات
    بازاریابی محتوا همیشه در مقام مقایسه بالاتر و ارجح تر از بازاریابی سنتی قرار گرفته و می گیرد و این دلیلی ندارد جز اینکه دنبال کردن جریانهای مختلف در این نوع بازاریابی بسیار آسان و قابل اندازه گیری است. معیارهای قابل اندازه گیری برای عملکرد صفحات، رسانه های اجتماعی، و محتوای وبلاگها همگی براحتی در دسترس بوده و پیوسته به روز می شوند. اما از آنجاییکه این اطلاعات خیلی بی زحمت و یا آسان در دسترس قرار می گیرند، بازاریابان اغلب از کاوش دقیق در آنها غافل می مانند، یعنی همان چیزی که برای آنها انبوهی از اطلاعات مفید را فراهم می آورد. این معیارهای قابل اندازه گیری بطور خیلی ساده برای بازاریاب مشخص می کند که چه تعداد بازدید کننده داشته است، یا بر فرض یک لینک خاص با چه تعداد کلیک همراه بوده است. اما اگر این اطلاعات بیشتر و عمقی تر مورد واکاوی قرار بگیرند، بازاریابان حتی می توانند به اطلاعات بیشتری از قبیل اینکه در چه روزی ترافیک سایت در بالاترین حد خود بوده، یا کدام ایمیل فرستاده شده دارای بالاترین نرخ تبدیل بوده است نیز دست یابند. اطلاعات کلی و عمومی در این رابطه بدلیل همراه نبودن با متن و راهنمای توضیحی می توانند بسیار گمراه کننده باشند. بازاریابان هرگز نمی توانند هزینه بی توجهی به این اطلاعات و تجزیه و تحلیل های آنها را بپردازند، در غیر اینصورت در نهایت خودشان می مانند و اینکه باید در برابر پاسخ به چرایی موفقیت ها و یا شکستهای حاصل از فعالیت ها شانه خود را به نشانه بی اطلاعی بالا بیاندازند.

    ترفیع دیگران

    امروزه هیچکس هرزنامه (اسپم) را نمی پسندد. هر هرزنامه ای که از میان فیلترهای مختلف موجود راه خود را به درون صندوق پست الکترونیک شما پیدا می کند، بلافاصله و بدون لحظه ای تفکر پاک می شود. برندهای معروف هم می توانند مورد این قضاوت قرار بگیرند، که در نهایت موجب از دست دادن مشتریان می شود، چرا که در این رابطه به عنوان تحمیل شده و یا منبع نشر هرزنامه شناخته می شوند. کسب و کارهای مختلف هم می توانند برای مشتریان همین احساس را با پست کردن بیش از اندازه محتوا و پیشنهاد های خود ایجاد کنند و یا از طریق بازبینی و ارسال مجدد محتوایی که پیش از این ارسال کرده اند. چنین برندهای به مانند فردی می مانند که در یک مهمانی دعوت شده و در تمام طول مدت  این مهمانی فقط مشغول به تعریف و تمجید از خود می باشند، در حقیقت آنها با این کار به گونه ای غیر قابل ارتباط و نزدیک شدن از طرف دیگران جلوه می کنند. بازاریابانی که دچار این خطا می شوند یک مهارت ابتدایی در بازاریابی تحت عنوان ترفیع دادن کالای مشابه دیگر را فراموش کرده اند.

    به عنوان یک برند، شما باید ذهنیتی کلی از این موضوع داشته باشید که مشتریان شما چه ویزگی هایی دارند و یا از چه چیزی لذت می برند. ترفیع و تبلیغ محتوای دیگر برندها که در عین حال مرتبط با محتوای شما باشد و یا دقیقا مشابه با شما هست، توجه و علاقه شما برای مشتریانتان را از طریق ارائه چیزهای که آنها دوست دارند نشان می دهد. اینگونه عمل کردن از طرف یک بازاریاب به نوعی در رقبای تجاری شما ایجاد احساس دِین می کند، احساس اینکه شما به آنها لطفی کرده و آنها هم باید این لطف را جبران کنند، که اغلب از طریق تبلیغ شدن کالاهای شما بصورت مشابه در محتوای آنها اتفاق می افتد.

    استراتژی کمپین

    در این مرحله شما تمامی ابزار و آموزشهای لازم برای بازاریابی محتوا را در اختیار دارید، بقیه موارد به مرور زمان درست شده و نقص ها رفع می شود. اما شما نباید کار را رها کنید. در این مرحله شما مانند این می مانید که اتومبیلی برای حرکت دارید ولی نقشه راه را برای رسیدن به مقصد در دست ندارید. در این رابطه هر حرکتی که انجام می شود، هر محتوایی که به نگارش در می آید، هر پیشنهادی که ایجاد می شود، همه و همه باید در غالب استراتژی کمپینی باشد که از قبل تهیه شده است. زمانی که این استراتژی نادیده گرفته شده یا به آن بی توجهی می شود، محتوا از حالت سازمان یافته خود خارج شده و برای مخاطب ایجاد سردرگمی می کند و بطور کاملا قابل توجهی تاثیر پذیری خودش را از دست می دهد. یک استراتژی موثر کمپین؛ دارای اهداف هوشمند بازاریابی، نشانه گذاری مشخص برای اندازه گیری پیشرفت، عناوین مشخص برای عملکرد و یک تم فراگیر برای جمع بندی کل برنامه می باشد.

    بازاریابی محتوا در مجموع یک میدان عمل پرسرعت است و سرعت کسب و کار می تواند در عمل نقطه ضعفی برای برخی از بازاریابان باشد. کلید اصلی در به خاطر آوردن مهارتهای اصلی بازاریابی کم کردن سرعت در زمانی است که برای شما در واقع امکان پذیر است و در ادامه این آهسته شدن عملکرد باید برای کاری که مشغول آن هستیم تمرکز بیشتری صرف کنیم. داشتن و حفظ سازماندهی، ایجاد یک طرح کلی از اهداف و اعمال، توسعه مهارتهای بازاریابی را بسیار آسان تر می کند. بازاریابی محتوا در کل به معنای ایجاد بازاریابی می باشد که مخاطب آن را دوست دارد، اما اگر شما در این راه پیروی کردن از اصول اولیه بازاریابی را فراموش کنید، ممکن است برند شما به وضعیتی دچار شود به مانند راننده ای که در جاده توقف کرده و به نشانه جلب توجه بقیه رانندگان در حال تکان دادن یک تابلو است.
    به شما پیشنهاد می کنم حتما باید ها و نباید های بازاریابی محتوایی را هم مطالعه کنید.

    فرشید رمضانی: مشاور سئو | اینتراکتیو مارکتینگ

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    این مطلب در مجموع 37 بار و امروز 1 بار مشاهده شده است.
    .

    نظرات

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک نظر اضافه کنید